محل تبلیغات شما

هفت دقیقه



میخوام چند تا اپلیکیشن موزیک معرفی کنم بهتون .

اولیش : mr tehran این اپلیکیشن تمامی موزیک های ایرانی رو شامل میشه و هر چی بخوای سرچ میکنی و انلاین گوش میدی ، میتونی پلی لیست خودتو داشته باشی اهنگای مورد علاقتو شیر کنی و کلی چیز دیگه . اینم بگم که میخواد .


دومیش : AT free music هر چی بخوای با یوتیوب بالا میاره . انلاین سرچ میکنی و یوتیوب بالا میاره و گوش میدی . نیازمند میباشد .


سومیش : audiomack خب باید بگم فقط اهنگ های خارجی رو پوشش میده و اگر دنبال اهنگ های رپ و راک و جاز هستید نصب کنید .


چهارمیش : wemusic اینم خوبه . موزیکی که میخوای رو سرچ میکنی و از سوند کلاود و اینور و اونور پیدا میکنه برات و کامل پخشش میکنه . اهنگ های لوکال گوشی رو هم پخش میکنه .



همه ی این اپلیکیشن هایی که معرفی کردم ، رایگان هستن .

امیدوارم اگه مثه من خوره ی موزیکید این مطلب به دردتون خورده باشه :* 


خیلی بازی های انلاین دوس داشتم اغلب هم سرچ میکردم "free online games" بعد هم یه سری بازی فلش بالا میومد  بازیش میکردم .

دوس داشتم بازی انلاینم مثه این خارجی مارجیا باشه پیچیده و خاص . یه بار که داشتم توی یوتیوب چرخ میزدم دیدم یکی از این گیمر های خفن که هر بار یه بازی رو تبلیغ میکرد ، داره اگار سایت agar.in بازی میکنه .

بلافاصله رفتم توی سایت و بازی کردم . 

یکم که گذشت یکی از بلاگر های بلاگفا بازی tanki online رو معرفی کرد .

همون بلاگر بازی شل شاک و بیلیارد و  . معرفی کرد .

خلاصه که شش هفت سالی میگذره و سبک بازی ها قوانینشون و فیزیک و گرافیکشون تغییر کرده .

حال نمیده .

بازی جدید چی دارید ؟ 


فلانی میگفت یارو کجاست ؟ گفتیم با دوستاش رفته بیرون . گفت عحب الواتیه ! زن و بچشو گذاشته و رفته ! گفتیم فلانی تو خودتو یادت رفته ؟! بچگی بچه هاتو ندیدی اصلا !! همیشه ی خدا سفر بودی . نه زنی میشناختی نه بچه ای . همیشه ی خدا دنبال دختربازیت بودی و زن بدبختت داشت دق میکرد , بچه هات همین الانشم باهات خوب نیستن , اونوقت به پیرمرد بازنشسته ای که یه روز با دوستاش رفته گردش ایراد میگیری ؟! تو دیگه عجب خدا نشناس و حرومزاده ای .

راست میگن که بعضیا رو فقط ننشون میزاد و به تربیت و شعورش کاری نداره .


اکثرا تمام وقت غمگینم . 

با اینکه دانشگاه رو تموم کردم ، مدرک گرفتم ، کار میکنم ، درامد دارم ، اما بازم غمگینم .

تمام انرژیم رو صرف خوشحال بودن میکنم .

تلاش میکنم حواسم رو پرت کنم و دلیلی برای خوشحالی پیدا کنم اینکار انرژی زیادی ازم میگیره .

هر بار که به ساعت نگاه میکنم غمگین تر میشم :( 

هر بار که قراره برم سرکار غمگین میشم .

هر بار که میرم خونه مادربزرگم و قراره برگردم غمگین میشم .

با تنهایی انس گرفتم .



یه باکس بزرگ حاوی گل رز و  شکلات های مختلف که دوس دارم و شامپاین گرفتم :)) 

خودم یه باکس قلبی شکل متوسط رو با کاغذ های باریک نواری قرمز آی لاو یو پر کردم توش کاج های کوچولو ریختم ، شکلات های کوچولو و قلبی رو پخش کردم توی باکس ، یه نوتلای کوچولو گذاشتم توش ، یه عطر کوچولو و یه بلوتوث هندزفری (لازم داشت) گذاشتم .

کاش ازش عکس میگرفتم :/ 

خلاصه خیلی خوشگل شد .

باکس رو گذاشتم توی کمدش و وقتی دید کلی سوپرایز شد :))

متاسفانه شب ولنتاین رو شیفت بودم :/ کاش پیشش بودم. .


این روزا تناسب اندام بازارش خیلی خیلی داغه ! هر کسی رو میبینی یه اپ روی گوشیش داره و کالری غبار هوا رو هم حساب میکنه ! 

پسرا همه باشگاه برو و ویتامین خور ! 

دخترا همه استخون خالی ! 

با این وجود یه چیزی هست که قشنگیش هیچوقت از بین نمیره .

نقلی پسرا :))))

عامووووو انقدر ای گرد و خوشگلی دارن ، که اصن جوووووووون بکنمت خوشگله :* 


یک متن صادقانه میخوام بنویسم ، لطفا شما قضاوت کنید جهت راهنمایی من :

چند وقتیه پشت سر یکی از همکارا حرفه که با فلان آقا رابطه داره ، چرا ؟! چون شیفتاشو فیکس ایشون برمیداره و وقتی اون اقا هست میچسبه بهش .

چند وقت پیش که شایعات تا بخش ها و حراست رفته بود ، گریه کنان اومد که چه کنم وای چه کنم .

گذشت و گذشت تا امروز دیدم شیفت برداشته و فیکس فلانی شده . بهش گفتم فلانی کرم داری ؟ وقتی پشت سرت حرفه همچین کاری میکنی ؟

خب نکن حرفا تموم شه .

خیلی بهش برخورد . گفت هیچکس دیگه پشت سرم حرف نمیزنه دوست خودمه پشت سرم حرف میزنه (منو میگفت) .

منم گفتم جلوی روت که نمیگن پشت سرت میگن . 

انقدر با داد حرف میزد اصلا حرفای منو نشنید .

من اگه چیزی بهش گفتم فقط و فقط از روی خیر خواهی و اینکه دوستمه بوده . وگرنه نه من حرفیو پخش کردم نه چیزی به کسی گفتم نه هیچی به هیچی .

اینم از کار ما .

جاجش با شما .



دلتنگ پسرکی هستم که بوی موهای طلاییش منو مست خودش میکنه :( 

عشق همیشگی من این روزا که ازت دورم قلبم بیشتر از همیشه مچاله شده .

چشمام دنبال نشونه ای از تو میگرده و ذهنم فقط بهونه میخواد تا تک تک لحظات با تو بودن رو به یاد بیاره .

رد پای حضورت همه جا هست :( 

چشمات موقع کتاب خوندن تصویر مورد علاقه ی من بوده و هست .

عزیزم ! این ها رو از سر دلتنگی عمیقم دارم مینویسم و حتی نمیدونم چی دارم مینویسم .


الان که ساعت از پنج رد ورده ، چند تا مریض کسشر اومد .

کاملا مشخصه مهمونیاشونو رفتن ، حال و هول کردن ، دیدن حوصلشون سر رفته اومدن اینجا !

خب مرض :/ این تختای بیمارستان اگه الکی پر بشه تخت به اون بدبختی که واقعا بدحاله نمیرسه و شما باعث و بانی یه اتفاق بد یا مرگ یا اختلال در رون درمان یه مادرمرده ی دیگه میشید .

میفهمید پیازی ها ؟!


یه مژگان نامی بود معماری میخوند . با دو تا از دوستاش یه وب ساخته بودن به اسم سه کله پوک . کنکوری شدن و رفتن رشته خودشونو خوندن و از هم جدا شدن .

مژگان معماری ازاد اورد .

از کتاب میگفت .

از شعر میگفت .

کیکاووس یاکیده رو خیلی دوس داشت .

کتاب بانو و کولی سایه فروشش رو خیلی دوس داشت .

دوس داشت کتاب رو با ویس یاکیده گوش بده .

از قالب های مژگان برای وبش استفاده میکرد .

موهاش مشکی و نه خیلی بلند بود .

اهنگای رستاک رو خیلی دوس داشت .

وقتی دلش برای کسی تنگ میشد ، میخوابید .

تک فرزند بود .

خیلی دوسش داشتم .


+وقتی میگی فلان کارو بکن ، باشگاه برو ، دوچرخه نرو ، . داری  اجبارم میکنی کاری که نمیخوام انجام بدم ، این مثه به حق منه . اینطوری منو تحت فشار نذار . این حس مالکیتت رو کمترش کن .

- دووووووس ^_^ 

+کووووفت :)) دیگه هر لحظه داری منو میکنی :)) بکش بیرون بابا :)) 

- بکنمت دووووس ^_^ 

+ :))


پ.ن:

اونایی که با "-" شروع شده ، منم :)


یه سری از ادم ها رو در صفحات مجازی دنبال میکنم و لذت میبرم از اینکه انقدر دنبال سفر رفتن هستن .

یکیشون که عکاس و کارمندِ و مدام درحال سفر کردنِ اسمش "روزبه روزبهانی" یه مرد سی و شش هفت سالس و با دوستاش در حال سفر و عکاسیه .

اون یکی که فک میکنم اکثریت بشناسنش حوریه و علی هستن که قبل از اینکه کافه بزنن زیاد دنبالشون میکردم و هر پولی که درمیاوردن سفر میرفتن .

چند نفر دیگه ادمایی هستن که دائم السفر هستن . گردشگری کارشونه . میرن و فرهنگ شهر ها و کشور های دیگه رو مو به مو کشف میکنن .

دسته ی دیگه ای هم وجود دارن به نام "بینوایان" مثه من میشینن کنج خونه عکسای سفر بقیه رو لایک میکنن :/ 


یه مهمونی بودم چند وقت پیشا ، یه خانوم فوق العاده زیبا و خوش لباس و خوش هیکلی بود که یه لباس ماکسی بلند قرمز پوشیده بود و دستکش های گیپور مشکی دستش بود .

موهاش شنیون شده بود و یه تاج کوچیک طلایی رنگ روی سرش داشت .

دو تا دختر خیلی خوشگل دو قلو داشت که لباس پرنسسی سبز پوشیده بودن . اگه سفید بود مثه لباس عروس کوچولو بود :))

موقعی که همه دختر و پسرا رفتن دو تایی رقصیدن ، شوهرش اومد و ازش درخواست کرد باهاش برقصه .

شبیه ملکه ها شده بود . انقدر ظریف ، انقدر قشنگ ، انقدر هماهنگ دوتایی با عشق میرقصیدن که همه محو تماشاشون بودن .

انقدر قشنگ مرد با عشق و علاقه باهاش میرقصید و با موزیک برای خانومش لبخونی میکرد و بهش لبخند میزد .

واقعا دلم خواست جای اون زن باشم . یه ملکه ی تمام عیار .

من اون لحظه گریم گرفته بود ، یاد پری و دو قلو هاش افتادم ، یاد ماهی افتادم ، یاد نبکا ، یاد خودم و هشت. .

این هشت لعنتی اگه بود اگه بود . .


دخترخالش فارغ شده ، عکس بچشو گذاشته اینستا نوشته :

ننه شدم ننه ننه ، ایشالا ننه شدن قسمت همه :))

امیدوارم همه تن سالم داشته باشن و شاد شاد شاد باشن .

برای همه خوبی میخوام ، بخت خوب و ازدواج موفق برای مجردا ، 

نی نی برای اونایی که نی نی میخوان ، جیب پر پول برای بابا ها ،

سلامتی و رسیدن به ارزوها واسه مامانا، ارامش و خوشبختی و دل خوش واسه همه مردم ایران. .

خوشبختی و خنده های مداوم از ته دل برای بچه های وب .

براتون دریپ* شادی میخوام ! قطره قطره و همیشگی .

سال نو مبارک :*


*drip : سرم های مداوم و قطره قطره که روی دستگاه تنظیم میشه .


فیلم و کتاب خیلی روم اثر دارن . اگر یه فیلم خوب با شخصیت مانیا برام بذارید در پایان فیلم شما یه دختر مانیا خواهید داشت!

اگر یه فیلم خوب با شخصیت اصلی دختر ی بذارید در اخر فیلم یه دختر هات نصیبتون میشه .

و اگر یه فیلم با مضمون عاشقانه بذارید یه دختری خواهید داشت که به مگس نر هم رحم نمیکنه .

و الی اخر . .

بذارید کمی احساسات و روحم رو از تنم دربیارم و براتون ورق بزنم شاید کمی خستگیش در بره .

وقتی کسی رو داشتم تمام هستی و وجودم رو براش گذاشتم و وقتی رفت منو هم با خودش برد .

دوستان صمیمیم رو از دست دادم ، رابطه های کوتاه مدت زیاد داشتم ، لویی رو از دست دادم .

شما از من بخواه بهتون دوست معرفی کنم معرفی میکنم اما دوست صمیمی خیر .

اشکال از خودمه که خودمو کنار میکشم . البته کسی هم زیاد دوس نداره با یه ادم مزاحم بجوشه .

میدونی یکی بود میگفت همونجوری که خودتو میبینی بقیه هم میبینن .

من انقد فاز دوری و دوستی گرفتم که حتی اگر بخوامم نمیتونم دوست صمیمی پیدا کنم .

بعضیا این شکلین خودشونو دور میکنن از صمیمیت . راستش اینطوری برام سیف تره و احساس امنیت بیشتری میکنم . صمیمیت یه چیزایی داره که مجبوری بعضی جاها خلاف میلت عمل کنی . یا یه جایی دلت میشکنه .

منم باید کنار بکشم . ضربه زیاد خوردم و اعتماد کردن برام سخته .

ببخشید چس ناله میکنم اما باید بگم یه فیلم روان دیدم و احساس کردم روانم مشکل داره و باید بنویسم .



یه تیکه هایی از کنسرتشو دیدم , خیلی براش ناراحت شدم . هیچی براش نمونده انگار , هیچی برای از دست دادن نداره . چرا باید اینجوری باشه ؟! یه نفر انقدر به خاطر خواستش بدوئه و بهش ندن و عمرش به فاک بره و اینجوری دیوونه بشه ! 

یه حس ترحم بدی نسبت بهش دارم که ناراحتم میکنه :(



توی یه کلاسی ثبت نام کردم ، به نام کلاس ذهن ! برای کسایی که ذهنشون مغشوشه ! سر در گمن و نمیدونن چیکار باید بکنن و از دست خودشون کلافن :/ 

اشغالای به درد نخور ذهن رو میندازه دور ، خوبا رو مرتب میکنه .

ادمای سمی رو خیلی لطیف از زندگیتون حذف میکنه و قویتون میکنه گشادتونو تنگ کنید و ارادتونو بدست بیارید و برید پی زندگیتون .


پ.ن:

میخوام از شر افکاری که ذهنمو مشغول کردن راحت شم ‌.


ب.ر.ن:

عامو خبر داشتید ماهی وبشو باز کرده ؟! 


من عاشق گروه بی تربیت و بی ادب اپیکور هستم ! "اما" بعد از گوش دادن اهنگاشون عجیب حالم بد میشه ، دپ میشم و هیچ.

پ.ن:

استیو هاروی توی یکی از برنامه هاش گفت وقتی از "اما" استفاده میکنید هرجمله ای که قبلش گفتید رو پاک کردید .


ب.ر.ن: 

بچه ها من این کلاس تقویت ذهن و اینا رو از چرخن پیدا کردم ، 

پیجشون رو از اینستاگرام پیدا کنید و استوری های هایلایت شدشون درباره کلاس تقویت ذهن دنبال کنید .


بچه ها یه سایت بی تربیتی پیدا کردم کولاک ! سایت "روم به دیوار" فوق العادس ! کاندوم و نوار بهداشتی و . . کمتر از یه ساعت میرسونه دستتون .

حالا حالا حالا یه طرح باحالی زده برای سیل زده ها :( فقط و فقط برای نوار بهداشتی ، که شما در صورتی که بهشون اعتماد دارید هر چند تا که دوس دارید از سایتشون با کد تخفیف komak نوار بهداشتی برای سیل زده ها میخرید .

بذارید توییتشونو براتون کپی کنم :


"‏نمیدونم چقدر بهمون اعتماد دارید. ولی اگه دارید، میتونید با کدتخفیف ۳۰ درصدی komak از لینک زیر نواربهداشتی رو به قیمت خریدمون از ما بخرید تا ما همه خریدها رو به مناطقی که نیاز دارن ارسال کنیم.

ممنون میشم اطلاع رسانی هم بکنید شاید کار بزرگی انجام بشه."

https://t.co/5h2qIyq3Jy‎ https://t.co/RqmAomthSz‎




فضای مجازی چیزی جدیدا به اسم خشونت علیه ن که با نامه های آذر باب شد . 

توی این دو سه روز اخیر نامه به آذر و لیست باید ها و نباید هاشو دیدید .

تعجب اور بود ،خیلی زیاد . ولی من بیشتر از بچه هایی که از خودشون و لیست خودشون گفتن تعجب کردم. .

یه جورایی هممون این خریت رو کردیم .

حق نداری با فلان دوستت بیرون بری ،

حق نداری شماره های ناشناسو جواب بدی ،

حق نداری به فلانی سلام کنی ،

حق نداری بلند بخندی ، 

حق نداری وقتی قهریم گوشیتو ج ندی ، 

. .

چرا انقدر به خودمون سخت گرفتیم ، خودمونو اذیت کردیم تا ادمی رو دوست داشته باشیم که لایق دوست داشتن و دوست داشته شدن نیست ؟! 

چرا نمیتونیم خودمون باشیم ؟! 

تفکر دخترا همه اینه که مثلا تتو نمیزنم چون شاید همسر ایندم خوشش نیاد از تتو و نیاد منو بگیره !! 

یا نمیکنم چون شاید همسر ایندم باکره بخواد !

همیشه نگران اتفاقایی هستیم که ممکنه هیچوقت نیفتن .

سطح استرسمون همیشه بالاس .

همیشه درگیر فکرای الکی و بیخودی هستیم ، هیچوقت برای خودمون زندگی نکردیم و نمیکنیم .

حالا مثلا من شوهر کردم هنر کردم ؟! معلوم نیس دنبال کدوم خری بود گذاشت رفت ! انقدر بهش علاقه داشتم هرچی میگفت قبول میکردم ، یه بار گفت چقدر دختر خوبی هستی چقدر مطیعی !!! انقدر از خودم بدم اومد که خدا میدونه ! مطیع اخه شُتُر ؟! مگه گوسفندم ؟! از سر علاقه ی بیش از حدم کور کورانه میگفتم چشم هر چی تو بگی . خب اولاشه ، ولی وقتی پس فردا میشه دیگه نمیتونی تحمل کنی ، اونوقت دیگه نمیتونی بهش بگی نه ! من این مدلی نمیتونم زندگی کنم ! چون از اولش گفتی باشه .

خب مگه گوسفندیم بگیم چشم ؟! چیزی که برات مقدور نیست رو بگو نه .

میخواد ساک زدن باشه میخواد موهاتو بیرون گذاشتن باشه ، میخواد هر چی باشه ، بگو نمیتونم بلد نیستم ! حرفتو بزن .

خودمونو کردیم به مشت برده ی ذهنی و جنسی .

حرف من دعوا و مقابله به مثل کردن و این چیزا نیست . میگم چرا باید خودمونو در مضیقه قرار بدیم و مجبور کنیم به چیزی که نیستیم و نمیتونیم ؟!

چرا همیشه عبد و عبید بقیه هستیم ؟ چرا نمیتونیم بگیم عاقا جان من اینجوری دوس دارم . .

 چرا چشم گفتنامون یه طرفه س ؟ چرا تعهداتمون یه طرفه س ؟ 

چقدر عصبیم از خودم .


سلام عشقا :))

عنتون گرفت یا نه ؟! :)) یه بگایی خاصی توی جمله سلام عشقا هست :)) هر ننه قمری رو میبینی توی اینستا میگه "سلام عشقا".

سلام خرمگس ! سلام شتر ! سلام گوریل :/

*در رابطه با کلاسای پرورش ذهن که یه سری دنبالش بودن ، چرخن داره کلاس برگزار میکنه بچه ها ، اگه میخواید برید پیجش و ثبت نام کنید .

**من معتاد چاییم :/ ینی دیگه کم مونده تزریق کنم :))

***این کلیپ مسخره بچه پولدارا رو دیدید ؟ :/ که چی مثلا ؟! موهاتو زرد میکنی آبی میکنی از روی دو تا جوب میپری لباساتم که ماشالا یه تیشرت و شلوار لی پوشیدی میگی اومدم شادی و امید تزریق کنم ؟! تا حالا گشت ارشاد چوب نکرده تو ت ؟! 

****یه دختره هست تخصص قلب داره میاد بیمارستان ما ، مقنعش همیشه تا نصف سرش عقبه و موهاش رو کج میزنه روی یه چشمشو میگیره :)) خیلیم خوشتیپ و خوشگل میگرده روپوش سفیدم میپوشه خوشتیپ تر میشه .

یه بار یکی از سوپروایزرا بهش گیر داد که خانم عزیز این چه وضعیه ؟! این دختره هم گفت ببین من نه از شهرتون خوشم میاد نه از شرعتون خوشم میاد نه از بیمارستانتون، بذار مقنعه من همینجا که هست باشه عقب تر از این نره و شیفتامو بیام :/ 

این سوپروایزرم خیلی ادم باحالیه گفت نه نه شما شیفتاتو بیا قربون دستت :)) 

خدایی دختره کارشم خوب بود .

*****دیگه اینکه ی نباشیم . تامام .



عشق همیشگی من محیا ؛ 

سلام !

الان که این نامه (تکست) رو میخونی جسمم از جانم جدا گشته و همه جا دنبال تو میگرده .

سرگردون و خسته و کلافه مثه دیوونه ها فقط راه میرم و به هرکسی که میرسم از تو میپرسم تا سرنخی ازت پیدا کنم .

محیای عزیزم ، مینیسک زانوم خیلی اذیته ناموسن :( 

و اینکه شاد باش ، دنیا رو به ت بگیر ارزش غصه خوردن نداره .

کاش امسال طرحت تموم میشد و از این بیمارستان کوفتی که لحظه به لحظش زجره میرفتی . میرفتی یه شهر دیگه ، یه جای دیگه ، یه جایی که به خودت نزدیک تر باشه .

محیا دلم برات خیلی تنگه . زودتر بیا که ببینمت .

قربانت ، محیا 


یه آقای جوونی هست توی خیابونمون ، که مغازه شکلات فروشی داره . همیشه سعی میکنه تعامل خوبی با مشتری ها داشته باشه با همه مهربونه و همه رو میخندونه :) 

موقع کریسمس درخت کریسمس تزیین میکنه ، در مورد گلدون های مختلف به مشتری هاش اطلاعات میده ، خاک گلدونشونو عوض میکنه ، گیاهشونو قلمه میزنه ، گیاه پژمردشونو احیا میکنه ، در مورد شکلات ها اطلاعات مختلفی میده ، عکس شکلات هایی که مشتری میخواد رو براشون واتس اپ یا تلگرام میکنه ، محصولاتشو به روز میکنه و اطلاع رسانی میکنه ، در مورد خرید شکلات راهنمایی کامل میکنه ، پشت بوم خونشون دو تا کندو داره و عسل طبیعی درست میکنه :)) و با افتخار میگه مال خودمه :)).

اون فقط یه شکلا ت فروشه ، اما توی کار خودش بهترینه !


-دوباره اومدی گوه بکنی تو اعصاب من؟! تا الان حال من خوب بودا تو اومدی ریدی تو اعصاب من! 


پ.ن: گوه کننده اعصاب بودم وقتی گوه نمیکردن تو اعصابتون


یه زمانی من مودی ترین حالت ممکن بودم . بیخودی قهر میکردم دعوا میکردم زر میزدم ، زر خیلی زیاد میزدم :)) گوه میکردم تو اعصاب اینو اون .

اصلا عادتم شده بود کسی رو که خیلی دوس داشتم خیلی خیلی زیاد اذیتش میکردم .

بعد که کات کردیم روی رفتارای بدم فکر کردم و دیدم کارم خیلی زشته و دیگه تکرارش نکردم :))


یه دختر ترشیده ای بود حول و حوش چهل و پنج به بالا , شبیه این بادمجون له شده های ته ظرف ترشی بود :)) 

عاقو این استاد عفونی ما بود , یه روز اومد پسرا رو جدا کرد واسه خودش , برد بهشون پیتزا داد :)) 

با پسرا خیلی خوب بود , زن ستیز عظما بود .

دقیقا این عفریته ی غنچه ای یه ادا بازیایی از خودش در میکرد که مشخص بد سر عقده ای بودنش و ازدواج نکردنشه .

عاقو زد و این شووووور کرد چه شوووووری چه شووووری :))))

یهو شد ننه کوماندو ! مانتوی گشاد میپوشید منم جز خودش توش جا میشدم , مقنعه ش از ابرو هاش شروع میشد تا پایین باسنش تموم میشد , شلوارش از کمرش شروع میشد تا ته بخش ادامه داشت :))

یه روز اومد رفتیم ویزیت. یکی از پسرا از این شلوار پاره ها پوشیده بود. خم شد انگشت اشارشو کرد تو سوراخ شلوار این پسره :))))) بهش گفت این چیه پوشیدی دکتر ؟! :))))

پسره سرخ و سفید شد جلوی دختر و پسر :))

ویزیت تموم شد و برگشتیم استیشن پرستاری . داشتیم آزمایشا رو چک میکردیم یهو این عفریته برگشت گفت مسئول شیفتتون کیه ؟! گفتن خانم فلانیه . 

انگار به خر ابنبات پرتقالی دادی :)) یه ذوقی کرد :)) گفت صداش کنید بیاد .

رفتن بیچاره رو از پاویونشون صدا زدن بیاد .

یه خانوم تقریبا سی ساله ی باشخصیتی بود .

بهش گفت این چیه پوشیدی ؟! چقدر ارایش داری ؟ 

اون بنده خدا هم هاج و واج مونده بود .

دختره گفت شما چیکاره ای دکتر ؟ حراستی ؟

نکبت کم نمیاورد که :)) گفت مانتوی منو ببین مادر :)) ببین چقدر گشاده :)) 

دختره هم نگذاشت نه برداشت گفت : من تیپم مثه شماست یا سنم همسن شماست ؟ :)))))

عاقو ما رو میگییییی داشتیم میترکیدیم :)))

بعد از چند وقت رفت سر خونه زندگیش و این شوور جمعش کرد :)))) واقعا جمعش کرد . 


پ.ن : 

خدا به برکت این پست یه شوهر پرفکتم به من بده منو جمع کنه :))))


دیروز جیم جیم دوستم (اگه یادتون باشه) ، زنگ زد . گفت حالش خوبه و با همون یار قشنگ فر فریش مونده و اوضاعشون خوبه و کلی حال خوب دارن .

گفت عصر برم پیشش دو تا چای دبش بزنیم بر بدن .

گفتم نمیتونم .

زر زدم . میتونستم اما نرفتم . نمیدونم چرا اینجوریم . وقتی راهم جدا میشه دیگه دلم نمیخواد با ادمای قبلی باشم .

نه خبر از نادیا دارم و نه از بچه های دیگه .

جیم جیم قشنگم یه دوست خیلی خوب بود . بذارم همونجوری تو ذهنم بمونه .


واااااای :)) ببین ببین میخوام یه روش جلوگیری بهتون یاد بدم که ردخور نداره :))

یکی ازمریضای همیشگیمون هر وقت میومد بیمارستان یه بچه همراش بود یکی بغلش بود یکیم حامله بود , هربار هم که میومد یکی به تعدادشون اضافه شده بود .

اهل کشور دوست همسایه بودن و سواد درست حسابی ای نداشت . همسرشم که کارگر بود و ساکن روستا بودن .

یه بار بهش گفتم خانم فلانی چه خبرههههه ؟! جلوگیری نمیکنید ؟!

گفت چرا خانه ی بهداشت میریم بهمون کاندون داده .

گفتم خب استفاده میکنی ؟! گفت اره ولی بازم حامله میشم .

عاقا ما هی دنبال دلیل بودیم هی فک کردیم این چرا حامله میشه ؟! بهش گفتم شاید کاندوماتون سوراخه بابا :)) 

گفت مگه چی میشه سوراخ باشه ؟ 

گفتم اره دیگه میریزه بیرون .

هی گفت چی میریزه بیرون ؟ و متوجه نمیشد تا اخر مجبور شدم بهش بگم عاقاجان آب حاج عاقا میپاشه بیرون :)) حامله میشی و اینا بازم متوجه نشد پرسیدم شما چطوری استفاده میکنی ؟

فک میکنیییید چی گفتتت :))))))

گفت میجوشونیم ابشو میخوریم :)))))))))))

منو نمیشد جمع کرد :)) ینی جلوی خودمو نمیگرفتم شاش کل اتاقو میگرفت :))

گفتم نهههه اینو باید بکشی به چیز حاج عاقااااا :))


پ.ن:

به خاطر حجب و حیا شرم یا هر چیز دیگه ای از کارتون نزنید . شما خانه ی بهداشت کار میکنی وظیفته هر چیزی که به مراجعت میدی در موردش توضیح واضح و کامل و در حد فهمشون بدی .


امروز فقط سه تا تخت قلبی خالی داشتم و نمیخواستم کیس عفونی و داخلی بخوابونم . 

یه خانم حدود چهل و پنج ساله اومد و دخترش کیس داخلی بود و گفتم برو درمانگاه دکتر داخلی هستش .

متاسفانه دکتر داخلی خنگولمون کشیک درمانگاه بود و هر ننه قمری رو میخوابوند .

این دختر رو هم بستری کرد . اومد گفت بستری نوشته گفتم تخت نیس قبول نکرد و گفتم برو از مسئول پرستار بپرس .

رفت اون طرف و داد و بیداد که این تختا حالین .

دیدم سر و صداش تمومی ندارن رفتم بهش گفتم خانوم این مال مریضای قلبی و مریضایی که سکته کردن بدحالن مال اوناس 

برگشته میگه "نه ایشالا که نمیاد مریض منم بدحاله خوب نیس نفس تنگی داره" !!!

یعنی حاضر بود یه نفر تلف بشه ولی دخترش بستری بشه !

بهش گفتم اصلا اینا هیچی تو حاضری جای سکته ی قلبی رو بگیری ؟! میگفت ایشالا که قلبی نمیاد .

عصبانی بودم ، بهش گفتم بشین تا تخت خالی بشه .

گفت من میشینم پنج ساعتم بشه میشینم .

اورژانس هم بهش تخت نداد و مجبور شد بره اوردر مستقیم بستری بخش رو بگیره .

همه ی ما همینیم . خودخواه و حریص و طمعکار ! حاضریم یکی آسیب ببینه اصلا بمیره ولی جای اون روی تخت اورژانس بخوابیم ، استخدام بشیم ، مقام بگیریم ، به جایی که لیاقتشو نداریم برسیم ، همه رو له کنیم و ازشون بالا بریم .

چرا ؟! چون همه چی از ریشه خرابه . از اون بالادستی ها بگیر تا این پایین پایینا همه دنبال منافع خودشونن .

کسی حقوق بقیه رو رعایت نمیکنه اینجا قانون جنگله بخور تا خورده نشی .


انقدر حالم بده و آشفتم نمیدونم چیکار کنم .

همیشه کارم مسخره کردن آتئیستا بود ولی از هر طرف نگاه میکنم میبینم راست میگن . خدایی نیست. هی میگردی کار میسپری دستش میای میبینی ریده :/

ای بابا اگه خدا بودن اینه بشینی یه گوشه اوضاع رو تماشا کنی که منم میتونم خدا باشم ! نصف جهان خدان که ! ریدی که با این خدا بودنت .


خیلی حس بدیه وقتی فکر میکنی یکی بهت علاقه داره و طبق اون فکر و احساس جلو میری .

وقتی جلو میری و شروع میکنی به دوس داشتنش ، فکر کردن بهش ، نخ دادن بهش ، کم کم دل میبندی بهش ، عاشقش میشی و شبانه روز رفتارش فکرتو مشغول میکنه . 

بعدیه دفعه میبینی عاشقش شدی و خبری از اون نیس.

میبینی تمام اون رفتارایی که فکر میکردی ممکنه عشق باشه یه سوء تفاهم ساده بوده .یه نشونه ای که تو جدیش گرفتی.

همه چیز خراب میشه رو سرت، سقف آسمون محکم میخوره تو کلت، از فردا برمیگردی به همون فاز افسردگی خودت. به همون زندگی نکبت باری که داشتی.



تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها